امساک و کم خرجی. (ناظم الاطباء). کنایه از سخت گیری. (آنندراج) : اقتار، حظلان، تنگ گیری در نفقه بر اهل و عیال. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ز تنگ گیری چرخ خسیس نزدیک است که در گلوی هما صائب استخوان ماند. صائب (از آنندراج). ، بخل و بخالت. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
امساک و کم خرجی. (ناظم الاطباء). کنایه از سخت گیری. (آنندراج) : اقتار، حظلان، تنگ گیری در نفقه بر اهل و عیال. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ز تنگ گیری چرخ خسیس نزدیک است که در گلوی هما صائب استخوان ماند. صائب (از آنندراج). ، بخل و بخالت. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
ممسک و کم خرج و کسی که فشار سخت دهد. (از ناظم الاطباء). سخت گیر: معطب، مرد تنگ گیر بر عیال. مقتر، قاتر، تنگ گیر بر عیال و غیره. (منتهی الارب از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، بخیل، تنگ دست. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد شود
ممسک و کم خرج و کسی که فشار سخت دهد. (از ناظم الاطباء). سخت گیر: معطب، مرد تنگ گیر بر عیال. مقتر، قاتر، تنگ گیر بر عیال و غیره. (منتهی الارب از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، بخیل، تنگ دست. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد شود
به عربی حجراللبنی خوانند. رنگ آن خاکستری رنگ باشد چون به آب بسایند از وی چیزی مانند شیر بیرون آید و بطعم شیرین باشد و بر چشم کشند سیلان آب را برطرف کند. (از برهان) (آنندراج)
به عربی حجراللبنی خوانند. رنگ آن خاکستری رنگ باشد چون به آب بسایند از وی چیزی مانند شیر بیرون آید و بطعم شیرین باشد و بر چشم کشند سیلان آب را برطرف کند. (از برهان) (آنندراج)